10- مغالطه ی توسل به باور عام

مغالطه توسل به {باور | معرفت | برداشت} عام / محبوبیت عمومی

به لاتین :

به انگلیسی : appeal to common belief/ common sense

به فرانسه :  appel à la croyance populaire/ au sens commun

الگوی منطقی مغالطه:

اگر دیگران معتقدند که این ادعا درست است، پس حتما درست است.

شرح :

قبول  نظرات دیگران  به صرف این که عده ای بر آن باور هستند.

مثال :

9- مغالطه ی توسل به عرف عام

مغالطه ی توسل به عرف عام
به لاتین :
به انگلیسی : appeal to common practice
به فرانسه : appel à la pratique populaire
الگوی منطقی مغالطه:
دیگران این کار را انجام می دهند پس این کار درست و قابل انجام است.
شرح :
ادعای این که یک امری درست است چون در عرف مردم و عمل عوام رایج و متداول است.
مثال :

8- مغالطه ی مسموم کردن چاه (یا سرچشمه)

مغالطه ی مسموم کردن چاه / سرچشمه

به لاتین :
به انگلیسی : poisoning the well
به فرانسه : empoisonnement du puits

الگوی منطقی مغالطه:
اطلاعات نامساعدی در باره یک شخص ارائه می شود. در نتیجه، ادعای آن شخص نادرست خواهد بود.

شرح :
بی اعتبار کردن شخص مقابل، قبل از این که سخنی گفته باشد، به منظور تقویت موضع خود در  مناظره.

مثال:
– هر کسی – به جز افراد بی هنر و مخالفان رشد فرهنگی –  قبول دارد که در کشور ما بودجه بسیار کمی به فعالیت های هنری اختصاص داده اند
– من خیلی روشن و دقیق دلایلم را برایتان گفتم. حالا نوبت اوست تا با اطلاعات نادرست و تفسیرهای مغرضانه و غیر منطقی اش با من مخالفت کند.

7- مغالطه ی سنگ

مغالطه سنگ

به لاتین : argumentum ad lapidem
به انگلیسی : appeal to the stone
به فرانسه :  l’appel à la pierre

الگوی منطقی مغالطه:
بهرام مهمل می گوید

شرح :
نادرست یا مهمل خواندن برهان طرف بدون ارائه دلیل . بستن راه استدلال. هتک حرمت. بی آبرو کردن حریف.

مثال:
– من حاضر به همکاری با او نیستم چون آدم متقلبی است.

6- مغالطه ی تقصیر از طریق تداعی/ تعلیق به هیتلر

مغالطه ی تقصیر از طریق تداعی/ تعلیق به هیتلر

به لاتین : reductio ad hitlerum
به انگلیسی :  guilt by association
به فرانسه :  déshonneur/ culpabilité par association

الگوی منطقی مغالطه:
1- بهرام با داریوش رابطه دارد (یا شبیه اوست).
2- داریوش آدم بدی است (یا من از داریوش خوشم نمی آید).
3- پس بهرام هم آدم بدی است (یا حرفش نادرست است).

شرح :
افترا از راه تداعی یا تشبیه به فرد یا گروه منفور یا امر مذموم.
تخریب شخصیت طرف بحث از طریق مقایسه او با هیتلر، موسولینی، یزید، شمر و کسانی که د رطول تاریخ به عنوان  افراد منفور و  خبیث شناخته شده اند. 

مثال:
– من این حرف رو قبول ندارم چون تفکرت فاشیستیه .